کلیدملی: «استارتآپویکند یک ایونت است و استارتآپ یک مدل کسبوکار. استارتآپویکند میتواند منجر به راهاندازی یک مجموعه استارتآپ بشود. ما میگوییم کارآفرینی موتور محرکه اقتصاد جامعه است و بعد میگوییم جوانان موتور محرک کارآفرینی هستند، پس اگر بتوانیم جوانان را فعال کرده و امکانات مناسب برایشان فراهم کنیم، محیط توانمند برای توسعه کارآفرینی داشته باشیم، شرایط آماده باشد، بخش خصوصی میتواند شغل و کارآفرینی ایجاد کند.» عقاید مدیر عامل شرکت مهندسی شبکه پژوهش بهنگام برای جدی گرفتن جوانان و زنان در بحث کارآفرینی، جدی است. اما معتقد است برای گسترش این مبحث و خلاقیت و ایدهپردازی باید جایی مثل دانشگاه حمایت کند. «کتایون سپهری» میگوید: ما مشکلمان فقط با ایده کسبوکار درست نمیشود پایداری کسبوکار لازم است.
***
*نقش و کار کرد استارتآپ چیست و تا چه اندازه زمینه ساز کار خلاق را دارد؟
وقتی درباره شغل صحبت میکنیم، منظور یک شغل پایدار است. شغلی که بتوان با هزینههای کم و مناسب در مقیاسهای قابل قبول برای تولید راهاندازی کرد و این کار از طریق استارتآپها امکان پذیر است. لازمه راهاندازی یک استارتآپ نگارش یک مدل کسبوکار است. یکی از شرایط استارتآپ این است که میتوان با 10-20 میلیون راهاندازی کرد و معمولاً مبتنی بر IT هستند، نه اینکه لزوماً High Take باشند. سعیمان این است که جوانان را به این سمتی سوق بدهیم که به مشاغل رو به آینده فکر کنند، مثلاً استارتآپویکند حوزه کشاورزی اصفهان برگزار شد، استارتآپویکند مشاغل خانگی یک ماه پیش تقریبا برگزار شد و استارتآپویکند حوزه کسبوکارهای اجتماعی سوشال اینترپرایسها، کسبوکاری که از نوع استارتآپی راه میافتد، کسبوکارهای نوپا میگوییم، پس یک ویژگیاش این است که میتواند در سایزهای کوچک باشد. ویژگی دیگرش این است که با پول های اندک قابلیت راهاندازی دارد. ولی حتما باید قابل اطمینان بوده و مقیاسپذیری مناسبی داشته باشد.
*این قابل اطمینان بودن چه طور باید ثابت شود؟
در تدوین یک بیزینس مدل، جوانان میآموزند که بگویند منابع درآمدی از کجا بوده و هزینههای کار را مشخص کنند. حتی در استارتآپویکندها هم همین طور است. در این مدل به آنها گفته نمیشود نقطه سر به سر کی و چطور اتفاق میافتد، اینها باعث میشود وقتی که یک کسبوکاری میتواند در حد و ابعاد جمع و جور در یک فاصله زمانی کوتاه بدون اینکه نیاز داشته باشد 3سال طول بکشد که یک کارخانه تاسیس شود، حتی در یک مدت زمان خیلی کوتاه این کسبوکارها راهاندازی میشود.
*معمولا چقدر اشتغال ایجاد میکند؟
خیلی زیاد بستگی به موضوع کسبوکار دارد. استارتآپهایی که الان راه افتادند و بسیار موفق هم کار میکنند دی.جی.کالا، تخفیفان، نتبرگ همه خانم هستند. یا بچههای مامانپز، «مامان پز» استارتآپویکندی بوده است، ولی آمدند و کار کردند و در کنفرانسهای آیبریج شرکت کردند، جایزه آیبریج هم بردند و میروند 2هفته سیلی کامولی با استارتآپهای آنجا اشنا شوند.
* یک مدل پارتیزانی که احتمالا بتواند فتح و فتوح بیشتری هم داشته باشد امکانپذیر است؟
ان چیزی که در استارتآپویکندها اتفاق میافتد، همین است و کارآفرینی در 54ساعت، تازه 54ساعت نصفش را خواب است، ترجمهاش شده کارآفرینی در 54ساعت، گروهی که تصمیم به فعالیت دارد حتما در این تیمها یکی IT MAN و فنی باشد، یک نفر گرافیست و یک متخصص بازار، بقیه میتوانند زمینههای مهارتی دیگر داشته باشند. روز افتتاحیه، یک چهارشنبه بعدازظهر است 1-2 تا سخنرانی افتتاحیه دارند و یا بچههایی که استارتآپی هستند و کسبوکار داشتند درباره کسبوکارهایش صحبت میکنند. بعد آنهایی که ایدهایی دارند 1دقیقه وقت دارند تا ایدهشان را ارائه کنند ، در آن یک دقیقه باید بگویند چه مسئلهای و مشکلی را شناسایی کردند راه کاری آن منجر به چه ایده کسبوکاری میشود. سپس رای داده میشود. ده تا ایدهای که بیشترین رای را بیاورد انتخاب و کار آنها شروع میشود. اگر 100نفر باشند این ده تا ایده بین ده تیم تقسیم میشود که میشوند 10 تا کسبوکار تا آخر چهارشنبه شب، از پنجشنبه صبح تازه تیمها روی بیزینس مدلشان کار میکنند، بیزینس مدلی که در این استارتآپویکندیها رویش کار میکنند گفته میشود بیزینس کانواس، بوم کسبوکار(Canvas)، سپس منتورها در کنارشان آموزش میدهند، اینها از پنجشنبه صبح شروع کرده و تا جمعه بعدازظهر فرصت دارند تا کسبوکارشان را راهاندازی کنند و بیایند یک MVP (minimum viable product) ، ارائه کنند MVP میزان حداقلی از محصولشان است که به صورت کامل دارای مشخصات یک محصول است. یعنی نشان میدهد محصول ما چه میشود. سپس اعضا مشغول میشوند از طراحی لوگو تا سایت و مصاحبه با مردم کوچه و خیابان. بعد منتورها به آنها یاد میدهند از مردم پرسیده شود؛ شما برای فلان مسئله مشکل ندارید و یا به نظرتان این مشکل چگونه حل میشود؟ خیلی وقتها این بچهها میروند و برمیگردند و میبینند ایدهاشان شدنی نیست. اصطلاحا میگوییم ایده Pivot میشود. به عبارتی دیگر خروجی استارتآپویکند یادگیری است. یعنی لزوماً خروجی استارتآپویکند کسبوکار و بیزینس نیست، مسئله مهم در استارتآپویکند یادگیری است. اینکه یاد بگیرند در فاصله بین سه تا پنج دقیقه کسبوکارشان را به صورت کامل معرفی کنند. داوران 10معیار در 3 تا طبقهبندی دارند. یکی اینکه کسبوکار شدنی است، خلاقانه است، حتی اگر مشابهاش قبلا بوده اینها چه مزیت رقابتی برایش طراحی کردند که متمایز از رقبا باشد و منابع درآمدی را باید نشان بدهند،یک پاورپوینتی که آنجا ارائه میدهند یا شکلی از یک سایت را ارائه داده و باید نشان دهند که یوزر فرندلی و کاربریاش آسان است و بخش فنیاش درست است.
* جالب است. این روند و توسعه این مدل کسبوکار تا چه اندازه میتواند برای جامعه ما مناسب بوده و عمومیت پیدا کند؟
بچههای انجمن کارآفرینی آمار بهتر و دقیقتری میتوانند به شما ارائه دهند. مخصوصا الان معاونت راهبردی ریاست جمهوری هم از این استارتآپها حمایت میکند، من از نگاه خودم به شما میگویم نگاه من، نگاه کارآفرینی است و نگاه آموزش مشاوره است، از نظر من استارتآپویکند، در رویدادهای مشابه به آن رتبه 100 را میدهم.
به اعتقاد من از دوران مدرسه و حتی از دوران بچگیمان کسی به ما درباره کسبوکار و کارآفرینی آموزش نداده است. در مدارس مطلقا چیزی از کسبوکار و کارآفرینی یاد نمیگیریم، بعد همان دوران اگر بچههایمان بیایند بگویند ما داریم فرفره درست میکنیم و میفروشیم آنچنان خودمان را میزنیم که ای وای اگر در و همسایه ببیند چه کار کنیم، در نهایت این بچه با این ذهنیت بار میآید که اصلا کار کردن و پول درآوردن اتفاق بدی است. میرسیم به دانشگاههایمان که بعد از این همه سال که داد کارآفرینی و کسبوکار و کارآفرینی جوانان میزنیم تازه آمدند 2واحد کارآفرینی در دانشگاهها گذاشتند که آن هنوز واحد اختیاری است.
* این کسبوکار تا چه اندازه برای معاونت زنان ریاستجمهوری و تلاش آنها برای راهاندازی کسبوکار زنان آسیبدیده امکانپذیر است؟ کسبوکار جدید و خلاقانه به جای راهاندازی بازارچههای خوداشتغالی؟
واقعیت این است که در همه حوزهها به کار و فعالیت احتیاج داریم. حتی بازارهای خوداشتغالی. میتوانید بروید ببینید سالی چند شرکت ثبت میشود و فعالیتی را ادامه نمیدهند. استارتآپها نیز تابع همین روند ثبت شرکتهاست چرا که محیط کسبوکارمان آماده نیست. ما یک محیط توانمند برای رشد و توسعه میخواهیم. ما برای رشد و توسعه کسبوکارهای کوچک و متوسط اصلا محیط توانمند و آماده در اختیار نداریم. تحریمها برداشته شد و ظرف سه ماه درهای مملکتمان به روی همه باز میشود، از همه این تتمه کسبوکار چندتا باقی میماند؟ واقعا تا چه اندازهاش قابلیت رقابت با کسبوکارهای جهانی را دارد؟ ما مشکلمان فقط با ایده کسبوکار درست نمیشود پایداری کسبوکار لازم است.
* مشخصا برای پایدار کردن کسبوکار زنان باید چه میتوان کرد؟
یک بحث داریم به اسم کف حمایتهای اجتماعی که در دنیا وجود دارد. کف حمایتهای اجتماعی میگوید ما 10-12 تا حوزه حمایتهای اجتماعی داریم که در یکی از مقاولهنامههای سازمان بینالمللی کار هم دیده شده است. به عنوان مثال در کشور ما آن یارانه همین بحث کف حمایتهای اجتماعی است همه دارند میگیرند. یا داشتن مهدکودک رایگان و مطمئن برای مادران شاغل یک نیازمندی کف حمایتهای اجتماعی است. ما یک سری موانع کارآفرینی داریم که فارغ از زن و مرد وجود دارد، اولی هم آماده نبودن محیط کسبوکار است. اتاق بازرگانی یک کاری روی این انجام داد اول روی بحث بهبود فضای کسبوکار متمرکز شد. بهبود فضای کسبوکار یا Doing Business یا Is Of Business درباره این موضوع است که راهاندازی یک کسبوکار چند روز طول میکشد؟ چندتا مجوز باید بگیرید؟ و موضوعاتی از این دست. بعد متوجه میشوید که در یک محیط چقدر قوانین و مقررات ضدتولید و ضدتوسعه وجود دارد. تا مشکلات پیش روی کارآفرینی برطرف نشود و کسبوکارهای راهاندازی شده پایدار نشوند نمیتوان گفت برای زنان چه میتوان کرد برای مردان چه میتوان. این معضلاتی است که سر راه کسبوکار و کارآفرینی در کشور ما وجود دارد. بعد از این یک سری مشکلاتی است که خاص خانمها اتفاق میافتاد. واقعیت این است که در بحث کارآفرینی زنان و اصلا کار کردن زنان مشخصا مشکل فرهنگی داریم. خانمها برای پستهای مدیریتی و هیاتمدیره داوطلب نمیشوند چرا که این اعتماد به نفس را در خودشان نمیبینند. .چرا کارآفرینی زنانمان درصدش پایین است و چرا آمار اشتغال زنان پایین است؟ به خاطر همین تعدا خانمهایی که سند به نامشان است کم است پس نمیتوانند با نام خودشان وام بگیرند و کسبوکار راهاندازی کنند. به همین دلیل دست خانمها برای اخذ وام و پول خالی است اما استارتآپهای کوچک و کسبوکار کوچک وسیله خیلی خوبی است که این محدودیت را برطرف کند.
*براساس اطلسی که تهیه شده آمار بیکاری زنان و نیازمندیهای آنها در مناطق مختلف کشور شناسایی شده است.پیشنهاد شما با استفاده از تجربیاتی که دارید برای فعال کردن زنان چیست؟
در بحث توسعه منطقهایی که حالا شما از آن به عنوان استان نام میبرید ما تشکیلات استانی داریم، همیشه در سیستمهای توسعهای برنامهریزی جدید میگویند که برنامهریزیها Tap Down Button Up بالا به پایین و پایین به بالا باشد. در سیستمهای جدید این اتفاق میافتد، این سیستم دیسنترالایز یا غیر متمرکز برنامهریزی، مدیریتی، هدایتی که الان در دنیا شاهدش هستیم. مثالش در ایران چیست؟ اینکه همه چیز با معیار تهران سنجیده میشود. یعنی یک تهرانی همان اندازه سود بانکی پرداخت میکند که یک خوزستانی یا سیستانی. چندی پیش یک کار بسیار خوب طرح شد و اینکه وزارت کار به همه استانها اعلام کرد سند توسعه اشتغال استانی بنویسند. فارغ از اینکه کیفیت این بحث تدوین شده خوب بود یا بد بود در دولت جدید متوقف شد در حالی که اگر پیگیری میشد و به نتیجه میرسید تاثیرات خوبی را میتوانست داشته باشد.
*اگر بخواهید با استارتآپها به این استانها پیشنهاد کارآفرینی دهید امکانپذیر است؟
منظورتان استارتآپویکند است؟ این یک بخشی از کار است. معمولا اینگونه این دسته از کسبوکارها باید در زنجیرهای قرار بگیرند و به کسبوکارهای بزرگتر بپیوندند. یعنی غیر از این که خودشان باید در خودشان یک شبکهسازی انجام دهند، در عین حال اینکه کوچک هستند ولی بزرگ شوند، بزرگ نه مثل صنعت نفت و گاز البته که ما در صنعت نفت و گاز مزیت داریم، به این دلیل که از صنایع بالادستی بعد به صنایع پایین دستی وارد پتروشیمی شده و سپس وارد شرکتهای کسبوکار کوچکتر میشود. از همین راه کلی شرکت کوچک دانشبنیان فعال شدهاند که همه به دست مهندسان جوان راهاندازی شدند. ما عصر دانش بنیان را پشت سر گذاشتیم، الان عصر خلاقیت بنیان است. خوب اینها کجا میخواهند کار کنند؟ اگه این زنجیره به اینها ملحق نشود این کسبوکار که یک سری دانشمند جوان دور هم جمع شدند و مرتب فرمول خلق میکنند، فرمولهایشان را به شرکتهایی میدهند که این شرکتها مثلا یک فوم تولید میکند. این فوم در صنعت حفاری استفاده میشود یعنی در نهایت میرود به صنعت بزرگتر میرسد یا اینکه صادر میشود. پس در زنجیره ارزش جهانی قرار میگیرد. درست است همه کسبوکارها لزوما این طوری نیست، ولی ما یک سری مشاغل خدماتی صنفی در مملکت لازم داریم. این صنوف باید گسترش پیدا کرده و پایدار بمانند. شما می دانید که الان واتسآپ با 50نفر نیرو درآمدش از تُرکیشایرلاین با چند هزار نیرو بیشتر است؟ حالا مثلا قرار نیست مامانپز بشود یک کسبوکار جهانی اما میتواند به یک صنعت بزرگتر وصل شود.
شما اشاره کردید که ما در صنعت نفت و گاز مزیت داریم، یکی از نگرانیهای موجود این است که در دوره پس از تحریم دوباره همه پولها به سمت نفت و گاز برود؟
چه اشکالی دارد؟
چرا در حوزه کسبوکار خلاق هزینه نشود؟ یا استارتآپ کشاورزی یا حوزه گردشگری؟
میتوانیم پیشنهاد دهیم اما به چه کسی میتوانیم پیشنهاد دهیم؟ کسبوکار باید با مثلا 10میلیون 15میلیون 20میلیون و 30میلیون راه بیفتد، پس شما خیلی از حوزهها را نمیتوانید پیشنهاد دهید. دوم اینکه این کار یک متولی خاص در هر استان وجود ندارد که استارتآپویکند برگزار کند، بنابراین شما پیشنهاد خودتان را به شخص خاصی نمیتوانید بدهید.
آیا میتوان این استارتآپ در طرح بنگاههای خرد و متوسط گنجانده شود تا در برنامه توسعه گنجانده شوند؟
شاید دانشگاهها بهترین جا برای برگزاری استارتآپویکند باشند. دانشگاه میگوید سه تا تیم اول که برنده می شوند در پارکهای علمی و فنآوری به آنها مثلا یک سال جای رایگان میدهم. این خیلی خوب است که دانشگاهها ترغیب شده و استارتآپویکند برگزار کنند، چون هم هست و هم امکانات. به عنوان مثال استارتآپویکند بندرعباس مرکز رشد دانشگاه برگزار کرد و بعد گفته شد که به سه تیم اول جایزه داده میشود. سه تا ایدهای که توی استارتآپویکند وجود داشت ایده اختراعی بود، ایده استارتآپی نبود، پیش از اینکه برندهها را اعلام کنند گفتند این سه تا ایده، ایده استارتآپی نیست و اصلا امتیاز استارتآپی نیاورده است ولی چون خلاقانه است و امکان اینکه برای خوارزمی بروند وجود دارد ما به این 3واحد جا میدهیم و حمایت میکنیم که روی ایدههای خلاقانهشان کار کنند. در کل اگر ما دنبال اشتغال هستیم باید به شیوههای دیگر فکر کنیم. یعنی استارتآپویکند با یک چیزهایی ترکیب کنیم البته بگویم استارتآپویکند یک پکیج بعدی دارد اسمش هست Next مخفف یک چیزی است و مفهوم بعد را دارد یک سری آموزشهای کامل کارآفرینی و منتوری میبینند که پایدار بمانند. البته این دورهها مقدار طراحی دورههایش سخت و پیچیده است. هر چند که الان یکی از دوستان ما از خانمهای انجمن روی این بخش متمرکز شده و به ذهنش رسیده که یک کاری انجام دهد که بچهها بعد از استارتآپویکند رها نشوند.
از آنجا که دانشگاهها میتوانند جایگاه مناسبی برای برگزاری این دورهها باشند، دانشگاه سیستانوبلوچستان و حتی زابل بسیار مجهر و به روز هستند. در این استان چه طور میتوان این ایدهها را طرج موضوع و اجرا کرد؟
اتفاقا در دو بخش زنان و جونان برای دانشگاه زاهدان ایده دادیم. اما بر فرض که استاتآپ هم برگزار کردیم، فراموش نکنید که استارتآپها لزوما خروجیشان قرار نیست منجر به کسبوکار شود. 95 درصد هم نمیشود به این دلیل است ولی این بچهها ذهنشان آماده میشوند حالا بیایند در حوزههای تخصصی خودشان قرار بگیرند بهتر میتوانند کسبوکار ایجاد کنند. اگر هم آموزشهای کارآفرینی و مهارتی را ببیند اینگونه یک پکیج کاملی برای کارآفرینی آماده میشود. طرحی را به وزارت ورزش و جوانان ارائه دادیم که در هر استان باید یکهزار تا شغل در شهرهای مختلف ایجاد کنیم، فقط برای آن جذابیت و هیجان شروعش یک استارتآپویکند طراحی کردم که مثلا 100 نفر بیایند ولی بعد این 100 نفری که خودشان 100 نفر دیگر یعنی تکثیر شوند حالا اگر ایده هم داشته باشند آن وقت در پکیج آموزشهای کارآفرینی یعنی آموزش مهارتهای زندگی شرکت کنند و آموزشهای کارآفرینی ببیند، بعد آموزشهای مهارتی و سپس کسبوکار راه میاندازند. این استارتآپویکند یک تلنگر خوبی است برای شروع. مثلا امروز تمرکز بر کارآفرینی اجتماعی است. کارآفرینی اجتماعی حالا مفهومش حداقل برای ما خیلی جدید است، تا مدتها هم فکر میکردیم کارآفرینی اجتماعی یعنی خیریه. اما اصلا مفهوم خیریه ندارد کسبوکار است کسبوکاری که یکی از مسائل و مشکلات جامعه را حل میکند. محصولی که تولید میکند مسئله و مشکل اجتماع بوده و به درد کل جامعه میخورد. 2 تا نظریه برایش وجود دارد. یکی این که درآمدی که حاصل میشود سودش نباید توزیع شود بلکه باید به کسبوکار برگردد و فرضیه دوم این است که مثل همه شرکتهای دیگر میماند. البته چندی پیش یک استارتآپ ویژه کارآفرینی اجتماعی در دانشگاه خواجهنصیر برگزار شد که سامسونگ اسپانسر بود. کسبوکارهایی که به ترافیک شهری یا کاهش آلودگی یا رفع مشکلات زباله کمک میکنند کارآفرینی اجتماعی هستند که میتوانند تعداد بیشتری اشتغال به وجود آورند.