کلیدملی : دکتر منصور زیبایی استاد اقتصاد کشاورزی دانشگاه شیراز میگوید: محدودیت منابع آب در بخش کشاورزی ایران واقعیتی انکارناپذیر است و متأسفانه در شرایط فعلی سیستم انگیزشی لازم که زارعین را به استفاده مناسبتر از آب تشویق کند، وجود ندارد.
به گزارش کلیدملی در آستانه تشکیل کابینه دوزادهم و معرفی وزیر جهادکشاورزی برای فعالیت در ۴سال پیش رو پرسش این است که چه کسی با چه برنامه و دیدگاهی سکان اداره مدیریت کلان بخش کشاورزی را به دست میگیرد. در حالی که مدیران کلان کشور نسبت به محدودیت منابع آب هشدار دادهاند و تنشهای آبی بیش از گذشته ملموس شده وزیر جهادکشاورزی دولت دوازدهم با چه مسائلی روبهروست و چگونه میخواهد آنها را حل و فصل کند.
با دکتر منصور زیبایی همین موضوع را مطرح کردهایم. این عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز درپاسخ به معضلات پیش روی مدیریت کلان بخش کشاورزی توضیح میدهد: اگر تاکنون تولید در هکتار و افزایش آن، همچنین خودکفایی در تولید برخی از محصولات مبنای ارزیابی بوده است. میتوان به جای آنها از شاخص بهرهوری هر مترمکعب و شاخصهایی نظیر آن استفاده کرد. مقایسه وضعیت دشتها در زمان شروع و پایان خدمت از نقطه نظر سفرههای آب زیرزمینی، حفظ زیست بوم و پیامد فعالیتهای انجام شده و سیاستهای اتخاذ شده بر تالابها و دریاچههای کشور از جمله معیارها و شاخصهایی است که باید مد نظر قرار گیرد.
در بحث با این استاد دانشگاه شیراز این پرسش را هم مطرح کردیم که آیا میتوان گزینههای نوگراتر و جوانتری را در مدیریت کلان کشاورزی کشور قرار داد که بتوانند به روشی دانشبنیان به معضلات کشاورزی رسیدگی کنند. آنچه در ادامه میخوانید ترسیم وضعیت پیش روی کشاورزی در سالهای پیش رو براساس منابع آب موجود و معضلاتی است که وزیر جهادکشاورزی باید بتواند برای حل آنها برنامه ارائه کند.

***
* به نظر میرسد بیش از هر زمان دیگری نوع نگاه و مدیریتی که در بخش کشاورزی قرار است به کار گرفته شود و به عنوان مدیریت کلان در چهار سال پیش رو اقدام کند حیاتی است. زیرا از یک سو با محدودیتهای منابع آب مواجهیم و هشدار در زمینه آب بسیار است و از سوی دیگر به نظر میرسد شیوه کشاورزی ما اصلاً اقتصادی نیست و نمیتواند سهم قابل توجهی در معیشت روستاییان و کشاورزان ایفا کند.
محدودیت منابع آب در بخش کشاورزی ایران واقعیتی انکارناپذیر است. در سال 2014 میلادی، سرانه آب در ایران، ۱هزار و ۶۴۴ مترمکعب بوده است که در مقایسه با میانگین جهانی به میزان ۶هزارو ۲۳۵ مترمکعب برای هر نفر در سال، گویای وضعیت نامناسب کشور در زمینه برخورداری از منابع آب است. روند و گرایشات حاکم بر سرانه آب نیز نگران کننده است به گونهایکه سرانه آب کشور در سال 1962 میلادی، ۵هزار و ۵۷۰ مترمکعب در سال بوده است که با یک روند نزولی به ۱هزار و ۸۷۶ مترمکعب در سال 2008 و همان طور که اشاره شد به ۱هزار و ۶۴۴ مترمکعب در سال 2014 کاهش یافته است. وضعیت موجود منابع آب، روند و گرایشات حاکم بر آن و همچنین در نظر گرفتن توزیع مکانی و زمانی نامناسب سرانه محدود آب، به خوبی ضرورت مدیریت تقاضا، تعدیل مصرف و ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای آب را نشان میدهد.
اما محدودیت جدی آب اگر با استراتژیهای مناسب بهرهبرداری از منابع آب همراه میشد، وضعیت به مراتب مناسبتر از شرایط کنونی بود. مشکل فعلی بخش کشاورزی ما این است که محدودیت جدی آب با بهرهوری بسیار نازل از این منابع ارزشمند همراه است. این بهرهوری بسیار پایین (حدود 8/0 کیلوگرم به ازای مصرف هر مترمکعب) برآیند عوامل متعددی است از جمله استفاده از خاک ورزی، بذرها و الگوی کشت نامناسب، راندمان پایین انتقال و توزیع آب به دلیل عدم استفاده از شبکه و سیستمهای آبیاری مدرن و بکارگیری استراتژیهای نامناسب آبیاری و به طور کلی حاکم بودن روشهای سنتی است. هرچند در زمینه استفاده از روش نوین آبیاری اقداماتی صورت گرفته و در حال گسترش است اما مهمتر از نصب سیستمهای مدرن آبیاری، اصلاح رفتار زارعین در زمینه استراتژیهای آبیاری است. اگر در کنار توسعه سیستمهای آبیاری، استراتژیهای مناسب کم آبیاری نیز به کار گرفته شود، همراه با بذرهای مقاوم به خشکی ، الگوهای کشت مناسب با اقلیم و افزایش تولیدات گلخانه ای قطعاً شاهد ارتقاء بهرهوری آب به میزان چشمگیری خواهیم بود.
متأسفانه در شرایط فعلی سیستم انگیزشی لازم که زارعان را به استفاده مناسبتر از آب تشویق کند، وجود ندارد. ما حتی پیامدهای نصب سیستم آبیاری را هم در مزارع به خوبی رصد نمیکنیم و تعهد لازم را برای عدم استفاده از آب صرفه جویی شده ناشی از نصب سیستمهای آبیاری نوین نمیگیریم. شاید این نوع کشاورزی برای خود زارعین با صرفههای اقتصادی کوتاه مدت همراه باشد، اما با اهداف توسعه پایدار کشور قطعاً هماهنگ نیست. بنابراین به طور خلاصه میتوان گفت که محدودیت آب، بهرهبرداری نامناسب از آن، خشکسالیهای متوالی و نوسانات اقلیمی، چالش عمدهای را برای پایداری و امنیت غذایی که یکی از مهمترین دغدغههای جامعه است، ایجاد کردهاند که با اتخاذ استراتژیهای مناسب میتوان به میزان زیادی از این دغدغهها کاست.
* به نظر میرسد نوع نگاه و نوع مدیریت کلان در بخش کشاورزی تأثیر قابل توجهی بر وضعیت روستاها و زندگی روستاییان دارد. الان روستاها روز به روز خالیتر میشوند. برای آنکه زندگی در روستا و تولید در روستا که به کشاورزی بپردازد اصلاً مقرون به صرفه و سودآور نیست.
روستاهای ما در حال گذار از استراتژیهای معیشتی مبتنی بر زراعت محض به سمت استراتژیهای متنوعتر هستند. در شرایط فعلی باید با مطالعه دقیق آسیبپذیری معیشتی روستاها و داراییهای فیزیکی، طبیعی و اقتصادی آنها، روستاییان را در راستای یافتن استراتژیهای معیشتی پایدار یاری کرد. در این راستا توجه به داراییهای طبیعی مانند گیاهان دارویی و جاذبه های گردشگری از اهمیت زیادی برخوردار است. تلاش های صورت گرفته در پارهای از نقاط کشور که از الگوی فوق برای بهبود معیشت روستاییان استفاده کردهاند، با موفقیت همراه بوده است.
* در آستانه تشکیل کابینه دولت دوازدهم و اجرای برنامه ششم توسعه در کشور هستیم. در این برنامه در ابتدا تأکید شده که باید از منابع آب محافظت کنیم و برنامههای کاهش مصرف و کنترل منابع آب آمده است ولی بعد در بخش کشاورزی شاهد تأکید بر افزایش محصول هستیم. آیا این خود تناقضی در برنامه میان مدت ما در زمینه مصرف آب و تولید کشاورزی نیست؟
با حاکم بودن روشهای فعلی، افزایش تولید به معنی افزایش مصرف آب است. اما اگر با بهکارگیری یک مجموعه سیاست که به پارهای از آنها در فوق اشاره شد، بهرهوری آب از حد فعلی یعنی 8/0 کیلوگرم به ازای مصرف هر مترمکعب به حدود ۱/۵ تا ۲ کیلوگرم به ازای هر مترمکعب افزایش یابد. میتوان هم تولید محصولات کشاورزی را افزایش داد و هم مصرف آب را کم کرد و آب صرفه جویی شده را جهت تأمین حقابههای محیط زیستی و نجات تالابها بکارگرفت.
* در چنین شرایطی که مدیریت کلان بخش کشاورزی و به طور کلی دولت قرار است از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد بگیرد چگونه میتوان این کاستیهای بخش کشاورزی و اقتصاد آن را به صورت مطالبه مطرح کرد تا مجلس هدایتگر بهبود شرایط در مصرف آب و افزایش بهرهوری باشد؟
بر این باورم که عملکرد مسئولان باید بر اساس شاخصهای دیگری مورد ارزیابی قرار گیرد. برای مثال اگر تاکنون تولید در هکتار و افزایش آن، همچنین خودکفایی در تولید برخی از محصولات مبنای ارزیابی بوده است. میتوان به جای آنها از شاخص بهرهوری هر مترمکعب و شاخصهایی نظیر آن استفاده کرد. مقایسه وضعیت دشتها در زمان شروع و پایان خدمت از نقطه نظر سفرههای آب زیرزمینی، حفظ زیست بوم و پیامد فعالیتهای انجام شده و سیاستهای اتخاذ شده بر تالابها و دریاچههای کشور از جمله معیارها و شاخصهایی است که باید مد نظر قرار گیرد.
* شما تأکید کردید که باید اهداف چندگانهای را در کشاورزی محقق کرد. این روزها سخن از این گفته میشود که کشاورزی ما به تناسب نیاز بازار تولید نمیکند. بر اساس کیفیتی که بازار میطلبد تولید نمیکند. در نتیجه در صادرات با مشکل مواجهیم زیرا کیفیت یک محصول حاصل فرایند از زمان انتخاب بذر تا شیوه آبیاری و عوامل دیگر است. آیا این مقوله هم به مدیریت کلان کشاورزی بر میگردد؟
بله باید همزمان چند هدف را مد نظر قرار داد و ارزیابیها نیز بر اساس روشهای چند معیاری باشند. در خصوص بازار باید عرض کنم که بر اساس دیدگاه سنتی در زنجیره ارزش، ابتدا عرضه شکل میگرفت و به دنبال آن مسئله تقاضا مطرح میشد. به عبارت دیگر، عرضه بر تقاضا حق تقدم داشت. اما بر اساس دیدگاه جدید بازاریابی، ابتدا با مراجعه به مصرف کننده، ترجیحات آن برای کالاهای خاص و ویژگیهای آن محصول مورد بررسی قرار میگیرد و تمایل مصرف کننده برای آن محصول و ویژگی خاص سنجش میشود. سپس واحدهای تولید مأموریت مییابند که کالا مورد نظر را با ویژگی تعیین شده تولید کنند. بنابراین میتوان باتنوع بخشی به تقاضاها، فرصتهای شغلی خوبی را برای تولید کنندگان مهیا ساخت و رضایتمندی مصرف کنندگان را تأمین کرد.
* فکر میکنید الان مدیریت کلان کشاورزی ما با این مدل منطبق است؟
خیر، در تولید محصولات کشاورزی و دامی کمتر سلایق مصرف کننده مد نظر قرار میگیرد و متأسفانه در فرآیند تولید، ملاحظات مربوط به سلامتی محصول و حفظ محیط زیست مورد توجه کافی قرار نمیگیرد. حتی در ایجاد سیستمهای اطلاع رسانی و ساماندهی بازار علیرغم تلاشهای صورت گرفته، نارساییهایی وجود دارد که افزایش بیرویه قیمت پیاز در روزهای اخیر یکی از پیامدهای این موضوع است.
* به موضوع محیط زیست اشاره کردید. به نظر میرسد ما علاوه بر آنکه به بهرهوری آب توجهی نداریم نسبت به مقولههای جدید یعنی آبچرخانی هم بی توجهیم. فکر میکنید تا چه اندازه مدیریت کلان بخش کشاورزی یا منابع آب وظیفه دارند به امر بازچرخانی آب بپردازند؟
افت سفرههای آب زیرزمینی، وضعیت فعلی زیست بوم ها، تالابها و دریاچههای کشور و همچنین میزان ازت رها شده به طبعیت به دلیل استفاده بیرویه از کود و سموم شیمیایی، نشان دهنده آن است که ما با طبیعت خود چندان مهربان نیستیم. اما در خصوص آب چرخانی، همانگونه که قبلاً اشاره کردم، متأسفانه فقدان سیستم انگیزشی و فرهنگ سازی لازم، موجب شده است که در تمامی بخشها آب با بهرهوری لازم بهکارگرفته نشود. حتی در کشورهایی مانند ژاپن که با محدودیت آب روبرو نیستند به دلیل وجود سیستم انگیزشی و فرهنگی مناسب در پارهای موارد بیش از 30 بار آب در بخش صنعت بازچرخانی میشود. حال آنکه در بخش صنعت ایران، به دلیل قیمت پایین آب، شاید بازچرخانی آب اصولاً اقتصادی نباشد.
این نشان دهنده آن است که کشاورزی ما به شدت از علم و تکنولوژی به دور است و مدیران کلانی که تصمیم گیر بودهاند چندان با شیوههای نوین آشنا نبودهاند. در حالی که انتظار این است که سیاستگذاری و مدیریت کلان بخش کشاورزی بتواند افزایش بهرهوری را با تکیه بر علم روز به بدنه این بخش بیفزاید.
من این اعتقاد را ندارم که مدیران کلان با شیوههای نوین آشنایی ندارند، بلکه معتقدم که ما با داشتن دانشکدههای کشاورزی و دانشمندان برجسته در زمینههای مختلف امکان ایجاد تحول اساسی را در بخش کشاورزی داریم. اما نیازمند اقدام و عمل هستیم تا فعالیتهای کشاورزی را دانشبنیان سازیم. البته نباید فراموش کرد که در بخش کشاورزی به دلیل کوچک بودن مزارع و بنگاههای تولید، تحولات معمولاً با سرعت بالا انجام نمیشود. به عبارت دیگر ما تا مرحله تعریف استراتژی خوب پیش میرویم اما وقتی قرار است که این استراتژیها عملیاتی شوند، با مشکلاتی روبرو هستیم که باید این مشکلات را برطرف سازیم.
* بگذارید مصداقی صحبت کنیم. الان دستکم گمانه زنی درباره 20 نفر برای تصدی وزارت جهاد کشاورزی و معرفی به مجلس برای گرفتن رأی اعتماد مطرح است. یکی از این افراد نیز یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه شیراز است که در مجلس هشتم و مجلس فعلی عضو ناظر شورای عالی آب است. احمدعلی کیخا که اقتصاد کشاورزی خوانده و تخصص اقتصاد آب دارد آیا میتواند از پس مطالباتی که مرور کردیم برآید؟
آقای دکتر کیخا فارغ التحصیل مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی دانشگاه شیراز هستندو در هر دو مقطع حائز رتبه اول بودهاند. ایشان رساله کارشناسی ارشد خود را در زمینه ریسک در کشاورزی نگارش کردهاند که از رسالههای بسیار خوبی است که در بخش ما تدوین شده است. برای ادامه تحصیل هم به استرالیا رفتند و در زمینه اقتصاد آب به مطالعه پرداختند. به عقیده بنده ایشان هم از نقطه نظر تئوری و چارچوب نظری توسعه اقتصادی و توسعه منابع آب فرد مطلعی هستند و هم در عرصه عمل تجربیات ذیقیمتی را به دست آوردهاند. بنابراین دکتر کیخا، تلفیق مناسبی از تئوری و عمل است. دو دوره نمایندگی مجلس و سابقه فعالیت در سازمان محیط زیست کشور و عضویت در شورای عالی آب از او نیروی کارآمدی ساخته که میتواند در عرصه اجرایی کشور به ویژه در زمینه کشاورزی، منابع طبیعی و محیط زیست بسیار موفق باشد.